حکایتِ ذَکوان غُلامِ معاویه
ذَکوان غُلام معاویه می گوید: معاویه به من گفت هر کسی که حسن و حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) را پسرهای پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خطاب کرد به من معرفی کنید که باید با او برخورد شود. کسی حق ندارد به اینها بگوید: "اِبنا رَسُولِ الله" بلکه بگویید "اِبنا عَلِیِّ بنِ اَبِی طالِبِِ". چون اگر به امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) نسبتشان دادند، می توانستند با آنها برخورد و توهین کنند، چون اینها با امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) مشکل داشتند و رسما ایشان را سبّ می کردند؛ اما وقتی به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نسبت داده می شدند، دیگر نمی توانستند به امام حسن یا امام حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) توهین کنند.
ذَکوان می گوید: وقتی معاویه به من گفت اسامی نوه ها و فرزندانم را بنویس تا برایشان جایزه ای بگیرم؛ من اسامی پسرها، دخترها و نوه های پسری اش را نوشتم، اما اسامی نوه های دختری اش را ننوشتم. فهرست اسامی را نزد معاویه بردم، جمعی هم نشسته بودند. معاویه نگاهی به من کرد و گفت: پس اسم پسرهای دخترم کجاست؟ آنها را من خیلی دوست دارم. گفتم: مگر شما نگفتی که حسن و حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) پسر پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نیستند، چون از زهرای مرضیه اند، پس چطور به پسرهای دخترت را فرزند می می دانی؟ معاویه در جمع خیلی شرمنده شد و سرش را پایین انداخت....
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/93335/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
.: Weblog Themes By Pichak :.