***نسیم معرفت***
*حسین (علیه السلام) یعنی همه فضیلت هاو خوبی ها+نسیم معرفت
** اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبدِاللهِ الْحُسَیْنِ (عَلَیهِِ السَّلامُ )
حسین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) یعنی اسلام
حسین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) یعنی دین
حسین (علیه السلام) یعنی قرآن
حسین (علیه السلام) یعنی حیات و زندگی
حسین (علیه السلام) یعنی عزت و شرف و حُرِّیّت و آزادگی
حسین (علیه السلام) یعنی نپذیرفتن ننگ و عار و ذلت
حسین (علیه السلام) یعنی تسلیم نشدن در برابر ستمگران و مستکبران
حسین (علیه السلام) یعنی مبارزه و مقابله با طاغوت و جور و ظلم و ستم
حسین (علیه السلام) یعنی ایستادگی و مقاومت و صبر و شکیبایی
حسین(علیه السلام) یعنی مقابله و ریشه کنی مَظاهر فساد و تباهی
حسین (علیه السلام) یعنی مبارزه با انحرافات و خرافات
حسین (علیه السلام) یعنی امر به معروف و نهی از منکَر
حسین (علیه السلام) یعنی منطق و عقل و حکمت
حسین (علیه السلام) یعنی برنامه و هدف داشتن
حسین (علیه السلام) یعنی حفظ ناموس و عفت و حیا و پاکی
حسین(علیه السلام) یعنی احیاء شعائر دینی و قرآنی
حسین (علیه السلام) یعنی زنده نگهداشتن تعالیم و فرامین قرآن کریم
حسین(علیه السلام) یعنی اِحیاء سنت جدّش محمد رسولُ الله (ص)
حسین(علیه السلام) یعنی در صحنه بودن
حسین (علیه السلام) یعنی بصیرت و بیداری
حسین (علیه السلام) اصلاح جامعه و مردم و ساختن جامعه قرآنی و دینی
حسین (علیه السلام) یعنی خدمت به اسلام و قرآن
حسین (علیه السلام) یعنی بندگی و راز و نیاز
حسین (علیه السلام) یعنی اخلاص
حسین (علیه السلام) یعنی وفا و وفاداری
حسین(علیه السلام) یعنی عشق به خدا . عشق به حقیقت . عشق به همه خوبی ها ....
حسین (علیه السلام) یعنی صفا و پاکی ویکرنگی و صداقت
حسین(علیه السلام) یعنی اتحاد و وحدت و با هم بودن
حسین(علیه السلام) یعنی ایثار
حسین (علیه السلام) یعنی عفو و گذشت
حسین (علیه السلام) یعنی شجاعت وشهامت
حسین (علیه السلام) یعنی عشق به شهادت
حسین (علیه السلام) یعنی همه فضیلت ها و کمالات و همه خوبی ها
حسین (علیه السلام) یعنی وارث همه فضائل انبیاء و اوصیاء
حسین (علیه السلام) یعنی وارث محمد (ص) و علی (ع)و فاطمه (س)
حسین (علیه السلام) یعنی زمینه سازی برای یک حکومت شایسته مهدوی عج بر مدار آیین محمدی (ص)
حسین (علیه السلام) یعنی اسلام ناب محمدی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)
یکشنبه
30 آبان 1395
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***اهمیت کتاب و کتابخوانی(آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی)+نسیم معرفت
***نسیم معرفت***
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ
بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.* همان کس که انسان را از خون بسته ای خلق کرد.* بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است. * همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود. * و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد.
کتابِ خوب و سودمند بهترین همدم و رفیق است . کتاب ، رفیق و مونِسی است که در همه حال مایه آرامش و نشاط و انبساط خاطر و موجب رشد و کمال و بالندگی فکری و روحی و معنوی می شود .یکی از عوامل مهمِّ آرامشِ فردی و اجتماعی ، مطالعه کتاب هایی است که باعث تعالی روحی و معنوی و اعتقادی می شوند همانند قرآن کریم و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و کتب اخلاقی و تربیتی . علی (عَلَیهِِ السَّلامُ ) فرمودند : مَن تَسَلّی بِالکُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ . یعنی کسی که با کتاب آرامش یابد ، هیچ آرامشی را از دست نداده است . (غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم - حدیث 8126 ) .
کتاب ها ی سودمند و نافع همچون گلستان و بوستانِ با طروات و خوشبویی است که با گل های مُعطّرش غبارِ ملالت و غم و اندوه و نگرانی را از ما دور می کند و به جان و روح و روانِ ما حیات و طروات و شادابی و صفا و امید می بخشد . علی (عَلَیهِِ السَّلامُ ) فرمودند : اَلکُتبُ بَساتینُ العُلَماءِ : یعنی کتاب ها ، بوستان هاى (مُعطّر و صفابخش) علماء و دانشمندان می باشد. ( غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم- حدیث 991 ) . یکی از شخصیت های بسیار بزرگی که شیفته و شیدای کتاب و مطالعه و تحقیق بود و آثارش بیانگر جامعیت و تبحُّر او در همه علوم است جناب خواجه نصیرالدّین طوسی ملقّب به اُستادالبشر و سُلطانُ الحُکَماء می باشد . او در باره عشق و علاقه اش به مطالعه چنین سروده است :
لذّاتِ دنیوی همه هیچ است نزد من
در خاطر از تغیُّر آن هیچ ترس نیست
روز تَنعُّم و شبِ عیش و طَرَب مرا
غیر از شبِ مطالعه و روز درس نیست
و نیز یکی از شخصیت های برجسته و بزرگ که در مطالعه کردنِ کتاب ها گوی سبقت را از همه ربوده است مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی سید علی خامنه ای است . ایشان در رابطه با اهمیت و ارزش کتاب و کتابخوانی و مطالعه چنین فرمودند : [ ... در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعه انسانی، همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده اند و روابط فرهنگی جامعه بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است... * اگر بخواهیم بدانیم که در دنیای معارف چه می گذرد، راهش این است که کتاب بخوانیم. هر کس کتاب بخواند به بخشی از معارف موجود عالم دست خواهد یافت * من چندین برابر جوان ها کتاب می خوانم ]
زمانی که شروع به مطالعه یک کتاب می کنیم در واقع هر سطری از سُطورِ کتاب و هر برگی از برگ های کتاب با ما سخن می گوید و پیام های خاص خود را به ما منتقل می نماید . در روایتی از علی (عَلَیهِِ السَّلامُ ) آمده است که فرمود : نِعمَ المُحَدِّثُ الکِتابُ ( غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم- حدیث 991 ) یعنی کتاب بهترین هم صحبت و هم سخن است. و نیز امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ ) به یکی از یارانش به نام مُفَضّل بن عُمر فرمودند : اُکْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فِی إِخْوَانِکَ فَإِنْ مُتَّ فَأَوْرِثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ فَإِنَّهُ یَأْتِی عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لاَ یَأْنَسُونَ فِیهِ إِلاَّ بِکُتُبِهِمْ. یعنی بنویس و یاد داشت کن و علمت را در میان دوستانت منتشر ساز و چون مرگت رسید آنها را به پسرانت میراث ده زیرا روزگار پر آشوبی فرا میرسد که در آن روز مردم جز با کتابهای خود اُنس نمیگیرند (الکافی ، ج 1 کِتابُ فَضلِ العِلم ، ص 52 .)
از طریق مطالعه کتاب می توانیم راه صحیح اندیشیدن و بهتر زیستن را بیاموزیم و معلومات و مهارت های خود را در ابعاد مختلف افزایش دهیم . مطالعه کتاب های سودمند می تواند گره ها و مشکلات ذهنی و فکری ما را برطرف نماید . گاهی یک شُبهه و مشکل فکری سبب انحراف و انحطاط وسقوط و هلاکت انسان می شود که بواسطه مطالعه آثار ارزشمند نویسندگان و دانشمندان می توان از انحطاط و یا انحرافات فکری و عقیدتی نجات پیدا کرد. اُنس با کتاب در حقیقت اُنس با فرهنگ و علم و دانش و معرفت و اخلاق و ادب و ...است . کتاب هم خودش فرهنگ است و هم فرهنگ ساز می باشد . پیشرفت و رشد و فرهنگ و تمدن بشر در ابعاد مختلف مرهون کتاب است و هیچ فرهنگ و تمدنی نیست که متأثِّر از کتاب نباشد . دانشمندان در رشته های گوناگون با استفاده از کُتُب پیشینیان و با تحقیقات و مطالعات دقیق خود به نظریات علمی جدید رسیدند و اگر کتاب و مطالعه نبود هیچ کسی (بجز انبیاء و چهارده معصوم (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) ) به قُله های علمی نمی رسید و هیچ اندیشمند و عالم و دانشمندی در جهان پیدا نمی شد . البته مطالعه کتاب ها بر دو قسم است : 1- مطالعه کتاب های تخصصی و فنی که هرکسی به تناسب رشته خاص و مورد علاقه اش کتاب هایی را تهیه می کند و به مطالعه می پردازد 2- مطالعه کتاب های عمومی و غیر تخصصی و به اصطلاح مطالعه آزاد. مطالعه عمومی و آزاد در شکوفایی ذهن بسیار اثر گذار است . اطلاعات عمومی به انسان کمک می کند که در رشته تخصصی خویش موفق تر باشد. مثلا مطالعه کتاب های حدیثی و تربیتی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و خواندن اشعارِ شُعراءِ بزرگ مثل سعدی و حافظ و مولوی و سَنایی غَزنَوی و ... ، روح و روان و ذهن را شکوفا و پویا می نماید و در پرتو روح و روانِ سالم و پویا می توان مطالب سنگین و تخصصی را بهتر درک نمود . کتاب باید در متن زندگی و از لوازم ضروری هر خانواده و هر فردی باشد . همانطور که به لباس و پوشاک و خوراک و مسکن و وسایل دیگر زندگی اهمیت می دهیم باید به کتاب نیز اهتمام و توجه داشته باشیم . کتاب باید در متن زندگی ما حضور پر رنگ داشته باشد . بر اساس گزارش های کارشناسان (متاسفانه) درصد مطالعه در کشور ما بسیار پایین می باشد و عوامل مختلفی در این مساله نقش دارند . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی فرهنگی و سازمان ها و تشکلات فرهنگی و صدا و سیما و سازمان اوقاف و مطبوعات و نشریات و نیز مسولان مراکز آموزشی در دانشگاه ها و مدارس و... می توانند با ارایه راهکارهایی در رشد و توسعه مطالعه کتاب و کتابخوانی در جامعه بخصوص بین جوانان و دانش آموزان و دانشجویان تاثیرگذار باشند . با وجود رشد فزاینده ابزار پیشرفته جهت انتقال مطالب مثل اینترنت و فضای مجازی و ... می توان به جرأت ادعا نمود که هیچکدام از آن ها نمی تواند جای کتاب کاغذی را پر نماید. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در این رابطه چنین فرمودند :
[هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعی جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روز به روز در جامعه بشری اهمیت بیشتری پیدا می کند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمی گیرد.]
آری هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد ، کتابی که ما می توانیم آن را لمس کنیم و ورق بزنیم و بوی خوش آن را احساس کنیم . کتابی که هرچه پیش ما کهنه تر می شود خاطره انگیز تر است. کتاب ، معلم بی منّتی است که همیشه می تواند در اختیار ما و پاسخگوی خوبی برای نیازهای ما باشد . کتاب یعنی حیات و زندگی . کتاب یعنی فرهنگ . کتاب یعنی ادب و تربیت . کتاب یعنی صفا و نشاط و سلامتی . کتاب یعنی معرفت . کتاب یعنی پویایی و پیشرفت . کتاب یعنی اتصال و پیوند گذشتگان و آیندگان . کتاب یعنی مهارت زندگی . کتاب یعنی امید . کتاب یعنی چگونه زندگی کردن . کتاب یعنی چگونه اندیشه کردن . کتاب یعنی دارای هویت و شخصیت بودن . کتاب یعنی خاطره ...
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
21 آبان 1395 .
یازدهم صفرالمظفر 1428 ه.ق
** حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
حکایتِ ذَکوان غُلامِ معاویه
ذَکوان غُلام معاویه می گوید: معاویه به من گفت هر کسی که حسن و حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) را پسرهای پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خطاب کرد به من معرفی کنید که باید با او برخورد شود. کسی حق ندارد به اینها بگوید: "اِبنا رَسُولِ الله" بلکه بگویید "اِبنا عَلِیِّ بنِ اَبِی طالِبِِ". چون اگر به امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) نسبتشان دادند، می توانستند با آنها برخورد و توهین کنند، چون اینها با امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) مشکل داشتند و رسما ایشان را سبّ می کردند؛ اما وقتی به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نسبت داده می شدند، دیگر نمی توانستند به امام حسن یا امام حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) توهین کنند.
ذَکوان می گوید: وقتی معاویه به من گفت اسامی نوه ها و فرزندانم را بنویس تا برایشان جایزه ای بگیرم؛ من اسامی پسرها، دخترها و نوه های پسری اش را نوشتم، اما اسامی نوه های دختری اش را ننوشتم. فهرست اسامی را نزد معاویه بردم، جمعی هم نشسته بودند. معاویه نگاهی به من کرد و گفت: پس اسم پسرهای دخترم کجاست؟ آنها را من خیلی دوست دارم. گفتم: مگر شما نگفتی که حسن و حسین (عَلَیهِِمَا السَّلامُ ) پسر پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نیستند، چون از زهرای مرضیه اند، پس چطور به پسرهای دخترت را فرزند می می دانی؟ معاویه در جمع خیلی شرمنده شد و سرش را پایین انداخت....
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/93335/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D8%A8%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** 13آبان روزاظهار خشم و انزجار دربرابر استکبارجهانی+نسیم معرفت
یوم الله 13 آبان در اذهان ملت شریف ایران به عنوان روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و در رأسشان آمریکای جنایتکار و ستمگر شناخته شده است. 13 آبان روز تقابل حق و باطل و روز ایستادگی و مقاومت در مقابل همه طاغوتیان و ستمگران و مستکبرین عالم است.13 آبا روز حماسه حضور ملت مسلمان ایران و اظهار خشم و انزجار در برابر استکبار جهانی است. 13 آبان روز فریاد ( مرگ بر اسرائیل و مرگ برآمریکا ) است ، آمریکای جهانخواری که به فرمایش مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای اسناد لانه جاسوسیش به بیش از هفتاد جلد می شود . 13 آبان روز معرفی چهره خبیث آمریکا و استکبار جهانی است . در چنین روزی در طی سال های مختلف سه حادثه مهم و سرنوشت ساز رخ داد که ماهیت حقیقی هر سه رخداد ، استکبارستیزی و نفی ظلم و سلطه استکباری بود . برخلاف خواسته و میل استکبار جهانی و حادثه آفرینان که در پی خاموش کردن شعله های قیام و مبارزه برضد ظلم و جَور بودند ، به لطف الهی ، این سه حادثه و رویداد تاریخی در پیشبرد و پیشرفت سیرِ مبارزه و ایستادگی و مقاومت ملت مبارز و حقجوی ایران به رهبری قائد عظیم الشأن حضرت امام خمینی ، تاثیرگذار بود و مکرها وحیله های مستکبرین و دستگاه طاغوتی رژیمِ منحوثِ پَهلَوِی به ضرر و زیان و رسوایی و نابودی خودشان تمام شد. وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ (سوره آل عمران آیه 54)
حادثه اول آن است که دستگاه دیکتاتوری شاه ملعون در 13 آبان سال 1343 به جهت اعتراض حضرت امام خمینی به قانون ننگین کاپیتولاسیون ،ایشان را به ترکیه تبعید نمود و حادثه دوم آن است که چهارده سال بعد از تبعید حضرت امام خمینی در حالی که ایشان در نوفل لوشاتوی فرانسه بود در 13 آبان 1357 حادثه خونین دانشگاه تهران و اطراف آن اتفاق افتاد که صدها نفر از دانش آموزان و دانشجویان و اقشار دیگر توسط ماموران رژیم سفَاک و خونریز ستمشاهی ، شهید و یا مجروح شدند . در این روز یعنی 13 آبان 1357 صدها و یا هزاران نفر از دانش آموزانِ مدارس مختلف به همراهی برخی از دانشجویان و اقشار دیگر برای حمایت از قیام امام خمینی و اظهار خشم و نفرت نسبت به آمریکا و دستگاه طاغوتی رژیم پلید و خبیثِ شاه و... با تعطیل نمودن مدارس ، در دانشگاه تهران و اطراف آن اجتماع نمودند و در آنجا فریاد الله اکبر و لا اله الا الله و درود برخمینی و مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا سر می دادند که با گلوله های مزدوران نظامی شاه خاین به خاک و خون غلتیدند .به همین مناسبت روز 13 آبان را روز دانش آموز نیز می گویند . حضرت امام (ره) طی پیامی از نوفل لوشاتوی فرانسه در باره حادثه خونین 13 آبان 57 چنین فرمود : «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام ... صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم....» حادثه سوم ، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران است که در پرتو بیانات امام خمینی به عنوان انقلاب دوم معروف می باشد . این حادثه عظیم و حماسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و یک سال پس از حادثه به خاک وخون غلتیدن دانش آموزان و دانشجویان رخ داد . تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان سال 1358 که حضرت امام خمینی آن را بزرگتر از انقلاب اول نامید ، در واقع نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و مبارزه ملت مبارز ایران در برابر مستکبرین و طواغیت عالم محسوب می شود. در 13 آبان سال 57 هیمنه پوشالی استکبار جهانی در رأسشان شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار و استعمارگر با تسخیر لانه جاسویی و فساد توسط دانشجویانِ پیروِ خطِّ راستینِ روحُ اللهِ الموسوی الخمینی در هم شکسته شد .حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از 15 خرداد 1342 آغاز شده بود . این حرکت انقلابی با الهام گرفتن از سخنان روشنگرانه امام خمینی انجام گرفت و به فرمایش مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای « رهبر این حرکت بزرگ هم شخص امام(ره) بودند زیرا در همان زمان تحرکات مختلفی برای خنثی کردن حرکت جوانان انقلابی در تسخیر لانه جاسوسی در جریان بود اما امام قاطعانه در مقابل آنها ایستاد » . تسخیر لانه جاسوسی اقدام شجاعانه ای بود که دانشجویان پیرو خط امام آن را به پیروی از فرمان و پیام امام که در دهم آبان 1358 به مناسبت حادثه 13 آبان سال 57 (حادثه دانشگاه تهران و کشتار دانش آموزان توسط دژخیمان رژیم پهلوی ) به شرح زیر صادر فرموده بودند ، انجام دادند . بخشی از متن پیام حضرت امام خمینی به شرح زیر است :
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
روز 13 آبان( 57) روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعى دانشجویان عزیز ماست. رژیمِ مخالفِ با تمام مظاهرِ تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ایران حمله ور مى شد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاه هاى سراسر ایران، ... اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است، براى پیوستگى بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستان هاى نزدیک به تهران در مراسمى که در دانشگاه تهران است، شرکت نمایند و همچنین روحانیون تمام شهرهاى ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار کرده اند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاه هاى سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه هاى جدایى افکنانه بین این دو نیروى مترقى را خنثى کنند. دشمنان ما در هر فرصت خصوصا در این روز، از هیچ توطئه اى دست بردار نیستند و با هر وسیله ممکن مى خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند. ....
بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند.
دانشجویان پیرو خط امام پس از این پیام حرکتِ آفرین و حماسه ساز که در تاریخ دهم آبان 1358 ( سه روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی ) از طرف حضرت امام خمینی صادر شد ، سفارت آمریکا در تهران را که مرکز توطئه و فساد بود تسخیر نمودند.
حضرت امام خمینی در تاریخ 14 آبان 1358 یکروز بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران که بازتاب گسترده ای در داخل و خارج داشت در حمایت از اقدام شجاعانه دانشجویان ، آمریکا را شیطان بزرگ خواند و سفارت آمریکا را مرکز جاسوسی و وتوطئه معرفی نمود :
امروز خیانت های زیر زمینی است، یک توطئه های زیرزمینی است که توطئه های زیرزمینی در همین سفارتخانه ها که هست، دارد درست می شود، که مهمش و عمده اش مال شیطان بزرگ است که امریکا باشد و نمی شود بنشینید و آنها توطئه شان را بکنند یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتی و با حرف های نامربوط دموکراسی و امثال ذلک ما را اغفال کنند....… ملت ما همان طورى که تا حالا پیش آمده، از اینجا به بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست اینها را ..... آنها خیال نکنند که همین طور نشستیم گوش می کنیم که هر غلطی اینها می خواهند بکنند. نخیر، اینطور نیست، مساله، مساله - باز - انقلاب است یک انقلاب زیادتر(بزرگتر) از انقلاب اول خواهد شد ... آن مرکزی که جوان های ما رفتند آنطور که اطلاع دادند مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. ....
ونیز حضرت امام خمینی در تاریخ 16 آبان 1358 سخنرانی بسیار مهمی درباره تسخیر لانه جاسوسى آمریکا در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى اعزامى به پاکستان ایراد نمود وباز سفارت آمریکا را مرکز و لانه فساد معرفی نمود :
شما می بینید که الان مرکز فساد آمریکا را جوان ها رفته اند، گرفته اند و آمریکایی هایی هم که در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامی، مگر امریکا می تواند دخالت نظامی در این مملکت بکند؟ امکان برایش ندارد، تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست؛ مگر امریکا می تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامی بکند؟ غلط می کند دخالت نظامی بکند. نترسید، نترسانید. ... امریکا عاجز از این است که دخالت نظامی در اینجا بکند، اینها یک مسائلی در پیششان است، یک مطالبی در پیششان است که روی آن مطالب گرفتاری هایی دارند، نمی توانند این کارها را بکنند. اگر آنها می توانستند دخالت نظامی بکنند، شاه را نگه می داشتند با تمام قدرتشان، قدرت های تبلیغی تلاش کردند که نگهش دارند و ملت ما اعتنا نکرد به آن و نه تنها او، همه قدرت ها پشت سر هم ایستاده بودند که نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند. آنها همیشه دخالتهایشان دخالتهای شیطنتی است، توطئه است. آنها اگر بخواهند یک کاری هم بکنند، وادار می کنند جوان های ما را که آنها تظاهر بکنند و در تظاهر اعمال، آنها بیایند درگیری ایجاد بکنند و یا یک غائله راه بیندازند که ما نتوانیم یک محیط آزاد پیدا بکنیم، یک محیط آرام پیدا کنیم و مسائلی را که می خواهیم، طرح بکنیم. آنها شیطانهایشان را پیش همین جوانهای صافدل عزیز می فرستند، تبلیغات می کنند. می نویسند، در دیوار ها چه می کنند....قضیه قضیه سفارت امریکا یعنی نه سفارت، محل توطئه آمریکا را ، جوانها کشف کردند .... آن شیاطین یک همچو نقشه هایی دارند. جوان های ما باید بیدار بشوند که تحت تاثیر اینها واقع نشوند ....
حضرت امام(ره) در اردیبهشت 1358 در مصاحبه ای با روزنامهی «لوموند» فرمودند: امپریالیسم آمریکا بزرگترین خطر است.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
13 آبان 1395 .
سوم صفرالمظفّر1438 ه.ق
** 13آبان روزاظهارخشم و انزجاردربرابر استکبارجهانی+نسیم معرفت
** 13آبان روزاظهارخشم و انزجاردربرابر استکبارجهانی+نسیم معرفت
** حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
"
***نسیم معرفت***
** دوازده ویژگی سخن خوب از دیدگاه قرآن کریم
1-آگاهانه باشد .(...وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ... سوره اسراء آیه 36)
2-نرم باشد (... قَوْلاً لَیِّناً ... سوره طه آیه 44 ) ، زبانمان تیغ نداشته باشد
3-حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم ( ... لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ سوره صفّ آیه 2 .)
4- مُنصفانه باشد . (... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا ... سوره اَنعام آیه 152 .)
5- حرفمان مُستند باشد (... قَوْلاً سَدیداً... سوره اَحزاب آیه 70 ) منطقی حرف بزنیم.
6- ساده حرف بزنیم ( ...قَوْلاً مَیْسُوراً... سوره اِسراء آیه 28 .) پیچیده حرف زدن هنر نیست.روان حرف بزنیم.
7- کلام رسا باشد (... قَوْلاً بَلیغاً... سوره نساء آیه 63 . )
8-زیبا باشد ( ...وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً سوره بقره آیه 83 . )
9- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَنُ ... سوره اِسراء آیه 53 .)
10- حرف هامان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد (... وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً... سوره نساء آیه 5. )
11- همدیگر را با اَلقاب خوب صدا بزنیم (.... .... قَوْلاً کَریماً سوره اِسراء آیه 23 .)
12-کمک کنیم تا در جامعه حرف های پاک باب شود . ( وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ ... سوره حجّ آیه 24 .)
***نسیم معرفت***
به نام خدا
سلام بر پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله و سلم
سلام بر حضرت علی و فاطمه علیهما السلام
سلام بر سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
سلام بر اهل بیت پیامبر علیهم السلام
سلام بر حسین علیه السلام
سلام بر اهل بیت امام حسین علیهم السلام
سلام برحضرت سجاد علیه السلام
سلام برعباس علیه السلام
سلام بر شهدای کربلا
سلام بر زینب سلام الله علیها
سلام بر علی اکبر و علی اصغر علیهما السلام
سلام بر همه شهدای راه حق وحقیقت
سلام بر شهدای سرزمین ایران
سلام بر ایثارگران و جانبازان
سلام بر پدران و مادران شهید
سلام بر خانواده های شهدا
سلام بر آزادی و حریت
سلام بر عزت و شرف و استقلال
سلام بر همه آزادگان عالم
سلام برهمه حقجویان جهان
سلام بر همه کسانی که تا پای جان دادن در برابر مستکبرین و ستمگران و طاغوتیان ایستادگی و مقاومت کردند
سلام بر همه عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
سلام بر همه دلدادگان به اهل بیت پیامبر علیهم السلام
سلام بر منجی بشریت حضرت بقیة الله الاعظم حجت بن الحسن العسکری علیهماالسلام
سلام بر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت روح الله الموسوی الخمینی
سلام بر ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای
ودر پایان : سلام بر همه عزادران حسینی که با خلوص و عشق و علاقه وصف ناپذیر با تمام وجود عزاداری نمودند
سلام بر همه کسانی که هیات ها و جلسات عزاداری سیدالشهداء علیه السلام را برپا نمودند .....
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
نهم محرم الحرام 1438 ه.ق
20مهر1395 ه.ش
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
**درس هایی از کربلا وقیام امام حسین علیه السلام
تذکر: مطلب زیر درتاریخ 16/ 12 / 1385 نگارش یافت وبعضی عنوان ها قابل تقدیم وتأخیر می باشند.
درس هایی از کربلا وقیام امام حسین علیه السلام
1-درس توحید
2-درس خلوص واخلاص
3-درس توکل
4-درس راز ونیاز با پروردگار
5-درس امربه معروف ونهی ازمنکر
6-درس فریاد حق طلبانه دربرابرستمگران
7- درس شهادت
8-درس جانبازی وفداکاری همه جانبه
9-درس ایثار وازخودگذشتگی
10- درس مقاومت وسلحشوری واستقامت وپایداری
11- درس جهاد وپیکار دربرابر تبهکاران وستمگران
12- درس همراهی با ولایت ورهبری
13-درس جلوتراز زمان اندیشدن
14- درس عدم سازش بادشمنان اسلام
15-درس جوانمردی ومردانگی(فُتُوّت ومروّت)
16- درس شهامت ورشادت
17- درس کرامت وبزرگواری
18- درس نظم وانضباط
19- درس نگهبانی ودفاع از اسلام وقرآن ودین و ولایت
20-درس زهد واقعی نه تصنّعی
21- درس ذلت ناپذیری
22- درس بصیرت وهوشیاری وبیداری
23- درس اطاعت وحمایت همه جانبه ومستمر از رهبری و ولایت
24- درس دشمن شناسی
25- درس عشق
26-درس کمک به دیگران
27- درس میهمان نوازی
28- درس عفو وبخشش
29-درس وفا و وفاداری
30- درس انفاق و جود وبخشش
31-درس احیاء وحفظ ارزش ها وشعائر دینی
32-درس تعبد وبندگی
33-درس تعهد
34-درس حق شنوی وحق گرایی
35-درس امید وامیدواری
36-درس قاطعیت دربرابر دشمن
37-درس فریادرسی از یکدیگر
38-درس رازداری وحفظ اسرار
39-درس تسلیم ناپذیری دربرابر تهدیدهای دشمنان
40-درس سپاسگزاری وشکرازخداوند
41-درس معنویت ومعنویت گرایی
42-درس رزم ورزم آوری
43-درس عفت وپاکدامنی
44-درس خودسازی وتهذیب
45-درس خودشناسی
46-درس دوری ازغفلت وجهالت
47-درس تحمل وپایداری دربرابر مشکلات ومصائب
48-درس مهرورزی ومهربانی
49-درس امانتداری
50-درس حفظ و دفاع از حریم ناموس
51-درس در صحنه بودن ودوری از انزوای جاهلانه
52-درس کمال جویی و به کمال رسیدن
53-درس واقع نگری
54-درس درمحضر خدا بودن
55-درس ادب وحیاء
56-درس حق طلبی
57-درس توبه وانابه به درگاه خداوند
58-درس عزت واستقلال وسرافرازی
59-درس آمادگی دفاعی در برابر دشمنان ومتجاوزین
60-درس دفاع ودادرسی از مظلوم
61-درس مرعوب دشمن نشدن
62-درس افشاگری از کارهای ضددینی منحرفین ودشمنان اسلام
63-درس سوءظن به دشمنان
64-درس تشخیص وجداسازی خط حق از خط انحراف(جداسازی حق وباطل)
65-درس شکستن سکوت دربرابر خلاف ها وانحرافات
66-درس دوری از بی تفاوتی
67-درس نقاب گشایی از چهره های نفاق وتزویر
68-درس خدمت به مردم
69-درس تبلیغ وارشاد
70-درس دین باوری ودین مداری
71-درس اعتقاد واعتماد وامید به وعده های الهی
72-درس تسلیم وخضوع در برابرپروردگار
73-درس درد دینی داشتن
74-درس تفکر واندیشه وخردورزی
75-درس حرّیت و آزادگی
76-درس عدم اعتماد به دشمن
77-درس عدم وابستگی به دشمن
78-درس تعظیم وتکریم نماز
79-درس شناخت ومعرفت
80-درس دست رد زدن به دشمن( تسلیم ناپذیری دربرابر خواسته های ناحق دشمن)
81-درس فریب نخوردن دربرابر تطمیع وتزویر دشمن
82-درس برنامه وهدف داشتن در کارها بویژه درامورمهم وحیاتی
83-درس آینده نگری
84-درس انصاف
85-درس عدالت
86-درس نهراسیدن از کثرت نفرات وتجهیزات دشمن
87-درس مبارزه با بدعت ها وانحرافات
88-درس آگاه به زمان بودن
89-درس دوری از عوامل انحطاط وسقوط
90-درس دوری از اختلاف وتفرقه
91-درس پرهیز از کوته نگری
92-درس فراتر از زمان ومحیط بودن
93-درس اُنس با قرآن ویاد خدا
94-درس تربیت وادب واخلاق
95-درس عفت وپاکدامنی وحفظ حریم عفاف وحجاب
96-درس وحدت واتحاد وهمدلی
97-درس دفاع از ارزش های دینی وقرآنی
98-درس مسؤلیت پذیری
99-درس انجام وظیفه یا وظائف
100-درس دفاع ازمظلوم
101-درس عدم دلبستگی به مال واموال وزخارف دنیا
102-درس پرهیز از ریاست طلبی ودنیازدگی
103-درس پرهیز از شهرت طلبی
104-درس پرهیز از ریا وریاکاری
105-درس تقرب وقرب به پروردگار
106-درس پرهیز از هواهای نفسانی وشیطانی
107-درس پرهیز از مماطله وسستی وتأخیر در انجام وظایف
108-درس شناخت وشناسایی نقشه های دشمنان
109-درس مغلوب محیط و جوّ، نشدن(پرهیز از جوّزدگی)
110-درس عرفان وسیر وسلوک حقیقی ومنطبق با اسلام وقرآن واهلبیت علیهم السلام
111-درس صداقت وراستی
112-درس تقوی وپرهیزکاری
113-درس تولِّی وتبرِّی
114-درس بصیرت درحوادث وفتنه ها
115- درس مشورت درکارها
116-درس اعتماد به نفس وخودباوری
117-درس حفظ هویت دینی وانسانی
118-درس بی تفاوت نبودن نسبت به امورمسلمین وانسان ها
119-درس احترام وتکریم به دیگران
120-درس رعایت حقوق دیگران
121-درس احترام به بزرگترهای معنوی وسِنّی
122-درس پیوند خویشاوندی(صله رَحِم)
123-درس تدبیر درامور
124-درس خوش اخلاقی
125-درس نظافت وپاکی
126-درس همدردی با مظلوم
127-درس پرهیز از حرام وحرام خوری
128-درس گشاده رویی
129- درس مقاومت در برابر مصائب ومشکلات
130-درس عبرت از سرنوشت شوم دیگران ( درس عبرت از عاقبت شوم دنیا طلبان وستمگران ومنحرفین واهل فسق وفجورو…)
131-درس وفای به عهد
132-درس رعایت حقوق مردم وحق الناس
133-درس دوراندیشی
134-درس رعایت حدود شرعی وانسانی
135-درس کنترل زبان
136-درس استفاده از فرصت ها واوقات
137-درس وقار ومتانت
138-درس ثبات در عقیده ورأی درست وحق
139- درس عزم و اراده راستین داشتن
140-درس یاد مرگ وقیامت
141-درس برخورد کریمانه
142-درس شرح صدر داشتن
143-درس رسیدگی به حال دیگران
144-درس توجه به نسل جوان وتوانمندی های جسمی وروحی آنها
145-درس عاقبت به خیری
145-درس پرهیز از افراط وتفریط
146-درس اتمام حجت
147-درس حفظ سلامت وصفای دل
148- درس بازگشتن به خویشتن خویش
149-درس رضاء به قضای الهی
150-درس انقطاع الی الله
**مقامات معنوی وعرفانی کربلا
1- مقام رضا
2- مقام شکر
3- مقام توکل
4- مقام صبر
5- مقام حمد وسپاس
6- مقام ذکر ومناجات
7- مقام عبادت وبندگی
8- مقام تسلیم
9- مقام تفکر
10-مقام توحید
11-مقام شرح صدر
16 / 12 / 1385
سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** هرکسی و قومی مسؤل عواقب اعمالِ بدخود است
***این عمل های چوماروکَژدُمت مارو کَژدُم گرددوگیرددُمت+نسیم معرفت
وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ و یَعْفوا عَنْ کثیرٍ.
هر مصیبت و بلائی که به شما میرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید ، و خداوند بسیاری از معاصی و گناهان و لغزش ها را نیز عفو می کند! و عقابی نمی نماید.
( سوره شوری، آیه30)
انسان گاهی به عِلَل مختلف از جمله جهل ونادانی و خودخواهی و ضعف ایمان و سستی اعتقاد و عُقده داشتن و نقص شخصیتی و .... دچار معاصی و گناهان و خطاها و اشتباهات و انحرافات و بی راهه رفتن ها و آلودگی به فساد و فحشاء و منکرات و... می شود و با دست خود برای خود نِقمت و بدبختی و فلاکت و گرفتاری و... درست می کند. قرآن کریم در آیه 30 از سوره شُوری می فرماید : هرمصیبت و بدبختی و گرفتاری و ...که به شما می رسد (نوعا) از ناحیه اعمال زشت خودتان (که با اختیار و اراده همراه است) می باشد و کسی نمی تواند از خود سلبِ مسولییت نماید و بدبختی و بیچارگی و فلاکت و مصیبت خود را به گردن دیگران و ... بیندازد و خود را مُبرّا و بی تقصیر جلوه دهد . بیشتر نکبت ها و بلایا ومصایب آسمانی و زمینی که دامنگیر افراد و یا اقوام و ملت ها شده و یا می شود به جهت عصیان ها و طغیانگری ها و نافرمانی های آنها می باشد . چه بسیار اقوامی که به جهت اختلافات و سرپیچی و گستاخی نسبت به انبیاء (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و نافرمانی پروردگار مشمول مصیبت و بلاء و قهر و خشم و عذاب الهی شدند که سرگذشت شوم برخی ار آنها در قرآن کریم آمده است . خداوند رَئوف و رحیم و مهربان ، اصل را بر رحمت و عفو و بخشش بندگانش گذاشته است و درسوره اعراف آیه 156 چنین فرموده است : وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء یعنی رحمت واسعه من همه چیز را فراگرفته است ولی با این وجود در قبال جهالت ها و نادانی ها و گستاخی ها و نافرمانی ها و کجروی ها و انحرافات و خلافکاری های انسان ها ، بلاها و مصائبی را براساس حکمت خود مقرّر فرموده است که در واقع بازخُورد و نتیجه اعمال سوء آنها می باشد . اگر خدای ناکرده در جامعه ای ظلم و بی عدالتی و جنایت و دزدی و قتل و فساد و دشمنی و اختلاف و تفرقه و سرپیچی از بزرگان و رهبران دینی باشد چنین جامعه ممکن است در معرض خشم و غضب الهی قرار گیرد . مصائب و مشکلات و بلاها گاهی جنبه عقوبتی و کیفری و عذاب دارد مثل عذاب هایی که در قرآن کریم برای امثال قوم موسی و عاد و ثمود و سَبأ و ... ذکر شده است و در رابطه با بلاهایی که برای قوم موسی (عَلَیهِ السَّلامُ ) و فرعونیان نازل شده در سوره اعراف آیه 133 چنین آمده است : فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ . « سپس ( بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم: ) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه ها و خون را- که نشانه هایی از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم ( ولی باز بیدار نشدند ، و ) تکبر ورزیدند ، و آنها جمعیّت گنهکاری بودند! » و گاهی جنبه آزمایش و امتحان می باشد و گاهی نیز برای ترفیع درجه است و گاهی برای تطهیر و پاک شدن از معاصی و گناهان است . شاعر ناموَر جلال الدین رومی چه زیبا گفت :
آدمی دارای عقل و اراده و تفکر و فکر است و وقتی در مَعرض فساد و گناه و معصیت و انحراف و .... قرار گرفت باید از عقل و اراده و قدرتِ فکر خود استفاده کند تا در دام آلودگی ها و انحرافات و فساد ها قرار نگیرد. پس قبل از اینکه عقل و اراده و فکر ما آسیب ببیند باید حواسمان باشد و متوجه خطرات و انحرافات و فساد ها و دام های خطرناک و خانمان برانداز باشیم و به قول سعدی شیرین سخن : علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. متاسفانه عده ای به جهت عوامل مختلف خود را گرفتار بدبختی و شقاوت ها و مصیبت ها وفساد ها می کنند و بعد می گویند دیگر کاری از ما ساخته نیست و ما همین هستیم و بس و دیگر اختیاری نداریم و نمی توانیم تغییر کنیم و برگردیم. یقینا این گفتارها و پندارها غلط و نادرست است و انسان در سایه عقل و فکر و اراده و توکل و ایمان می تواند بسیاری از غیر ممکن های تصوری و پنداری را ممکن سازد . البته اگر کسی تمام راه های نجات و سعادت و خوشبختی را برخود ببندد و تصمیم بر برگشت نگیرد هرگز نجات پیدا نمی کند و مُدام در دره سقوط و هلاکت قرار دارد . طبق آیه 30 از سوره شُوری (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ )ٍ ، انسان ها مسؤل اعمال و کردار خود هستند و اگر به جهت خلافکاری و عصیان و ارتکاب فساد و خلاف دچار بلاء و بدبختی شدند بدانند که این مصیبت ها و نِقمت ها و بیچارگی ها و ذلت ها به سوء اختیار خودشان بوده است . توجه شود که مراد از(کُمْ) در (ما أَصابَکُمْ) یعنی شما گنهکاران و خلافکاران . و مراد از (أَیْدیکُمْ) یعنی به اختیار و اراده و قدرت شما ودر مجموع معنای آیه چنین است : هر مصیبت و بلاء و گرفتاری و آسیبی که به شما میرسد ( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید . اگر کسی بواسطه شراب خواری و یا قماربازی و یا دزدی و قتل و زنا و فحشاء و یا مواد مخدر و... دچار فلاکت و بدبختی و بیچارگی شد مقصّر اصلی خودش است (فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ) و باید خودش را مسؤل عواقب شوم اعمال ننگینش بداند .
این عمل های چو مار و کَژدُمت
مار و کَژدُم گردد و گیرد دُمت
«جلال الدین رومی»
هیچکس نمی تواند ادعا کند که اختیار و اراده ای نداشته است . انسان ها با عقل و اراده و تفکر وتوکل به خدای بزرگ می توانند بهترین سرنوشت را برای خود رقم بزنند و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت را برای خود فراهم سازند . اگر کسی دچار اعتیاد به مواد مخدر با انواع واقسامش و یا دچار مفسده دیگر شد تا زمانی که عقل و فکرش کار می کند باید با توکل برخدا تصمیم بر نجات ورهایی خود بگیرد و ناامید نشود و اگر خدای ناکرده آلودگی او طوری باشد که دیگر عقل و فکر واراده ای ندارد و همانند آدم های مست و بی عقل باشند که ممکن است هر جنایتی را مرتکب شوند در این صورت باید خانواده و دیگران او را کنترل کنند و دست و پایش را ببندند و به مراکز درمانی تحویل دهند تا مردم و خانواده اش از خطرات او در امان باشند و بعد از علاج و درمان و برگشت عقل و اراده و فکر ، راه صلاح و فلاح و سعادت و عزت و خوشبختی را دنبال نماید . در هرصورت تا زمانی که عقل و اراده و فکر آدمی زایل نشده می تواند به کمک تعقل و تفکر و تصمیم و اراده و توکل به قدرت بی پایان الهی آینده خوبی را برای خود رقم بزند و خود را از منجلاب خلافکاری ها و سرنوشت شوم بَرَهاند . البته باید توجه شود که وقتی کسی با اختیار خود ، خویش را به مرحله ای از بدبختی و بیچارگی و فلاکت رساند که عقل و اراده و تفکرش زایل گردد نمی توان گفت که او دیگر هیچ مسولیتی ندارد و بی تقصیر است و جرم وکیفر و عِقاب ندارد بلکه در دنیا و آخرت نیز مسؤل و معاقَب است. اگر کسی را کشته و یا خسارتی به کسی وارد کرده به پایش نوشته می شود و باید پاسخگو باشد و حساب پس بدهد چون چنین فردی اگرچه الآن در چنین فرضی اختیاری از خود ندارد ولی قبلا دارای عقل و علم و اراده بوده و با علم و اختیار و اراده وارد عملی شده که الآن مَسلُوبُ الأِختیار شده است و به اصطلاح ( اَلأمتِناعُ بِالأِختِیارِ لایُنافِی الأِختِیارَ ) یعنی کسی که با اختیار پیشین خود اقدام به کار وعملی کند که اختیار از او ممتنع و سلب گردد و به مرحله اضطرار و بی اختیاری برسد ، این امتناع و سلب اختیار منافاتی با اختیارش ندارد چون از پیش دارای علم اراده واختیار بوده است و چنین فردی در قبال عملش مورد سؤال و مؤاخذه قرار می گیرد و نمی تواند بگوید که من الآن اختیاری ندارم و مضطر هستم و حساب و کتابی ندارم . این قاعده ، معروف است به (قاعده اَلأِمتِناع ) که در فقه و اصول و حقوق و کلام کاربُرد دارد . علماء علم اصول ( اصولیون) می گویند اگر اساس و ریشه اضطرار و ممتنع بودن و سلبِ اختیارِ شخصِ مکلف، به سوء اختیار خودش باشد، این امر موجب معذوریتش نمیگردد و شرعا و عقلا مسؤل است . کسی که با علم و آگاهی و اختیارِ خودش شراب خورده و مست شده و بی اختیار گشته و کسی را بکُشد چنین فردی در قبال این عمل زشت مسؤل است . البته در دنیا تا زمانی که عقلش زایل باشد در حین زوال عقل احکامی بر او مترتب نمی شود و خسارتی که در حین زوال عقل و اراده ببار آورده طبق ضوابط و مبناهای شرعی یا به عهده عاقِله ( بستگانِ ذکورِ نَسَبی با شرایطی که در فقه مُقرّر است) و یا به عهده بیت المال است واگر روزی عقلش برگشت باید خودش عهده دار خسارت باشد چون قبل از زوال عقل با اختیار خود شراب خورده و یا روانگردان(شیشه و مانند آن ) مصرف کرده و بعد دچار زوال عقل و اراده شده است. بطور کلی هر خیر و شری که به انسان می رسد از ناحیه خودش و به اختیار و اراده خودش است و هیچکس نمی تواند از خودش سلب مسؤلیت نماید
(وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ . هر مصیبت و بلائی که به شما میرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید . سوره شوری آیه 30)ٍ
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
« جلال الدین رومی»
ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
هیجدهم شهریور 1395 ه.ش
ششم ذِی الحجه 1437 ه.ق
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
** تبسُّم به روی مؤمن حسنه است (امام باقر ع)+نسیم معرفت
** امام باقر (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : تَبَسُّمُ اَلرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ اَلْقَذَى عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ . تبسُّم و لبخند مردى بر صورت برادر مؤمنش و بر طرف کردن گرفتارى و مشکل از او، کار نیکویى است و بعد فرمود محبوب ترین چیز نزد خداى متعال ادخال سرور در قلب مؤمن وارد است. (بحار الأنوار ج 74 ص288 . -الکافی ج2 ص188 حدیث 2 )
* اَلْقَذَى: « به فتح قاف» : خَس و خاشاک- خار وخاشاک - گرد وغُبار ( خَس : خار-خاشاک- ریزه کاه یا علف خشک-- آدم پست و فرومایه و ناکس)
* اَلْقِذَى : « به کسر قاف» : گرد وغبار- خس وخاشاک- خار وخاشاک
*** در خطبه سوم از نهج البلاغه فیض الأسلام که معروف به خطبه شِقشِقِیّه است کلمه ( قَذََی به فتح قاف ) به معنای «خار و خاشاک » آمده است : ... فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً .دیدم صبر کردن خردمندیست، پس صبر کردم در حالتى که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود (بسیار اندوهگین شدم، زیرا در خلافت ابى بکر و دیگران جز ضلالت و گمراهى چیزى نمىدیدم و چون تنها بوده یارى نداشتم نمىتوانستم سخنى بگویم) میراث خود را تاراج رفته مىدیدم (منصب خلافت را غصب کردند و فساد آن در روى زمین تا قیام قائم آل محمّد علیهم السّلام باقى است). نهج البلاغه فَیض الأسلام خطبه سوم «معروف به خُطبه شِقشِقِیّه » صفحه 46 .
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
**تفسیرآیه 58 ازسوره نساء(اهمیت امانت و قضاوت)
خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبان آن برسانید و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید از روى عدالت داورى کنید ، خداوند پند و اندرزهاى خوبى به شما مىدهد ، خداوند شنوا و بیناست.
شان نزول:
در تفسیر مجمع البیان و بعضى دیگر از تفاسیر اسلامى نقل شده که این آیه زمانى نازل گردید که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) با پیروزى کامل وارد شهر مکه گردید ، عُثمان بن طلحه را که کلیددار خانه کعبه بود احضار کرد و کلید را از او گرفت ، تا درون خانه کعبه را از لَوث وجود بتها پاک سازد ، عباس عموى پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) پس از انجام این مقصود تقاضا کرد که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) با تحویل کلید خانه خدا به او ، مقام کلیددارى بَیتُ الله که در میان عرب یک مقام برجسته و شامخ بود ، به او سپرده شود ( گویا عباس میل داشت از نفوذ اجتماعى و سیاسى برادرزاده خود به نفع شخص خویش استفاده کند ) ولى پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) بر خلاف این تقاضا پس از تطهیر خانه کعبه از لَوث بتها درِ خانه را بست و کلید را به عُثمان بن طلحه تحویل داد ، و آیه مورد بحث را تلاوت مى نمود : إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ... و این در حالی بود که هنوز «عثمان بن طلحه » مسلمان نشده بود.
دو قانون مهم اسلامى
آیه فوق گرچه همانند بسیارى از آیات در مورد خاصى نازل شده ولى بدیهى است یک حکم عمومى و همگانى از آن استفاده مىشود ، و صریحا مىگوید : خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها بدهید. (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ....) روشن است امانت معنى وسیعى دارد و هر گونه سرمایه مادى و معنوى را شامل مىشود و هر مسلمانى طبق صریح این آیه وظیفه دارد که در هیچ امانتى نسبت به هیچکس ( بدون استثناء ) خیانت نکند ، خواه صاحب امانت ، مسلمان باشد یا غیر مسلمان ، و این در واقع یکى از مواد اعلامیه حقوق بشر در اسلام است که تمام انسانها در برابر آن یکسانند ، قابل توجه اینکه در شان نزول فوق ، امانت تنها یک امانت مادى نبود و طرف آن هم یکنفر مشرک بود .
در قسمت دوم آیه ، اشاره به دستور مهم دیگرى شده و آن مسئله عدالت در حکومت و قضاوت است. آیه مىگوید خداوند نیز به شما فرمان داده که به هنگامى که میان مردم قضاوت و حکومت مىکنید ، از روى عدالت حکم کنید وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ... سپس براى تاکید این دو فرمان مهم میگوید : خداوند پند و اندرزهاى خوبى بشما میدهد ( إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ) باز تاکید مىکند و مىگوید : در هر حال خدا مراقب اعمال شما است ، هم سخنان شما را مى شنود و هم کارهاى شما را مىبیند ( إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً) این قانون نیز ، یک قانون کلى و عمومى است و هر نوع داورى و حکومت را چه در امور بزرگ و چه در امور کوچک بوده باشد شامل مىشود ، تا آنجا که در احادیث اسلامى مىخوانیم : روزى دو کودک خردسال ، هر کدام خطى نوشته بود ، و براى داورى در میان آنها و انتخاب بهترین خط به حضور امام حسن (علیه السلام) رسیدند ، على (علیه السلام) که ناظر این صحنه بود فورا به فرزندش گفت : یَا بُنَیَّ اُنْظُر کَیْفَ تَحْکُمُ فَإنَّ هذا حُکْمٌ وَالله ُسائِلُکَ عَنْهُ یَوْمَ القِیامَةِ ( تفسیر مجمع البیان جلد 1 ذیل آیه 58 از سوره نساء ) فرزندم ! درست دقت کن ، چگونه داورى مىکنى ، زیرا این خود یک نوع قضاوت است و خداوند در روز قیامت در باره آن از تو سؤال میکند ! این دو قانون مهم اسلامى ( حفظ امانت و عدالت در حکومت ) زیربناى یک جامعه سالم انسانى است و هیچ جامع هاى خواه مادى یا الهى بدون اجراى این دو اصل ، سامان نمى یابد .
اصل اول مىگوید : اموال ، ثروتها ، پستها ، مسئولیتها ، سرمایه هاى انسانى ، فرهنگها و میراث هاى تاریخى ، همه امانتهاى الهى هستند که بدست افراد مختلف در اجتماع سپرده مىشود ، و همه موظفند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به - صاحبان اصلى آن بکوشند ، و به هیچ وجه در این امانتها خیانت نشود . از طرفى همیشه در اجتماعات ، برخوردها و تضادها و اصطکاکِ منافع وجود دارد که باید با حکومت عادلانه ، حل و فصل شود تا هر گونه تبعیض و امتیاز نابجا و ظلم و ستم از جامعه برچیده شود.
همانطور که در بالا گفته شد ، امانت منحصر به اموالى که مردم به یکدیگر مى سپارند نیست ، بلکه دانشمندان نیز در جامعه امانتدارانى هستند که موظفند حقایق را کتمان نکنند ، حتى فرزندان انسان امانتهاى الهى هستند که اگر در تعلیم و تربیت آنان کوتاهى شود ، خیانت در امانت شده ، و از آن بالاتر وجود و هستى خودِ انسان و تمام نیروهائى که خدا به او داده است امانت پروردگارند که انسان موظف است در حفظ آنها بکوشد ، در حفظ سلامتِ جسم و سلامتِ روح و نیروى سرشار جوانى و فکر و اندیشه کوتاهى نکند و لذا نمى تواند دست به انتحار و خود کشی و یا ضرر به - خویشتن بزند ، حتى از بعضى از احادیث اسلامى استفاده مىشود که علوم و اسرار و ودایعِ امامت که هر امامى باید به امام بعد بسپارد در آیه فوق داخل است ( و جز امانت ها محسوب می گردند ).
قابل توجه اینکه در آیه فوق ، مسئله اداى امانت ، بر عدالت ، مقدم داشته شده ، این موضوع شاید به خاطر آن است که مسئله عدالت در داورى ، همیشه در برابر خیانت لازم مىشود ، زیرا اصل و اساس این است که همه مردم امین باشند ، ولى اگر فرد یا افرادى از این اصل منحرف شدند نوبت به عدالت مىرسد که آنها را به وظیفه خود آشنا سازد.
اهمیت امانت و عدالت در اسلام
در منابع اسلامى به قدرى در باره این موضوع تاکید شده که در مورد سایر احکام کمتر دیده مىشود :
1 -از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ»[تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، اصول کافى ج 2، ص 105 حدیث 13] : ( تنها ) نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید ، زیرا ممکن است عادتى براى آنها شده باشد که از ترک آن ناراحت شوند ، ولى نگاه به راستگوئى در سخن و اداء امانت آنها کنید.
2 -در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : اگر على (علیه السلام) آن همه مقام در نزد پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) پیدا کرد به خاطر راستگوئى در سخن و اداء امانت بود .
3 -در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که به یکى از دوستان خود فرمود : اِنَّ ضارِبَ عَلِىٌّ بِالسَّیْفِ وَ قاتِلَه لَوْ اِئْتَمَنَنِى وَ اسْتَنْصَحَنِى وَ اسْتَشارَنِى، ثُمَّ قَبِلتُ ذلِکَ مِنْهُ، لاَدَّیْتُ اِلَیْهِ الاَْمانَةَ [مجموعه وَرّام، جلد 1، صفحه 20.]: اگر قاتل علىّ (علیه السلام) امانتى پیش من مى گذاشت و یا از من نصیحتى مىخواست و یا با من مشورتى مىکرد و من آمادگى خود را براى این امور اعلام مىداشتم ، قطعا حق امانت را ادا مى نمودم.
4 -در روایاتى که در منابع شیعه و اهل تسنن از پیغمبر گرامى اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نقل شده این گفتار بزرگ مى درخشد : آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاثٌ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ: نشانه منافق سه چیز است دروغگوئى ، پیمان شکنى ، و خیانت در امانت. ( نهج الفصاحه ص2 حدیث 7 -صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89 - الترغیب و الترهیب : 4 / 9 / 13.)
5 -پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) به على (علیه السلام) فرمود : هنگامى که طرفینِ نزاع نزد تو مى آیند حتى در نگاه کردن به آن دو ، و مقدار و چگونگى سخنان که به آنها مىگوئى ، مساوات و عدالت و برابری را رعایت کن ( سَوِّ بَینَ الخَصمَینِ فِى لَحظِکَ وَ لَفظِکَ).
6- [ در مورد شش نفر از پیامبران بزرگ الهى جمله «اِنِّى لَکُمْ رَسُولٌ اَمِینٌ» من براى شما فرستاده امینى هستم» در آیات قرآن آمده است : 1- نوح (شعراء ـ 107) 2- هود (شعراءـ 125) 3- صالح (شعراء ـ 143) 4- لوط (شعراء ـ 162) 5- شُعَیب (شعراء ـ 178) 6- موسى (دخان ـ 18) و این نشان از اهمیت مسئله امانت و امانتداریمی باشد که در کنار امر رسالت قرار گرفته است، و بدون آن هرگز اعتماد امت ها به رسولان و پیامبران جلب نمى شود.]
7- در حدیثى از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) خطاب به على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یا اَبَالْحَسَنِ اَدِّ الاَمانَةَ اِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ فِى ما قَلَّ وَجَلَّ حَتّى فِى الخَیْطِ وَ الَْمخِیطِ : اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد چه زیاد به صاحبش برسان، حتى اگر نخ و سوزن باشد . ( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
8- پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود: «لا اِیْمانَ لِمَنْ لا اَمانَةَ لَهُ : کسى که امانت را رعایت نمى کند ایمان ندارد .( بحارالانوار، جلد 74، صفحه 273.)
9- امام سجاد(علیه السلام) در باره اهمیت امانت تعبیر عجیبى دارد. به شیعیانش فرمود: «عَلَیْکُمْ بِاداءِ الاَْمانَةِ فَوالَّذِى بَعَثَ مُحَمّداً (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) بِالحَقِّ نَبِیّاً لَوْ اَنَّ قاتِلَ اَبِىَ الْحُسَیْنِ ابْنِ عَلِىٌّ(علیهما السلام) اَئْتَمَنَنِى عَلَى السَّیْفِ الَّذِى قَتَلَهُ بِهِ لاََدَّیْتُهُ اِلَیْهِ : به شما باد به اداء امانت، سوگند به آن کس که محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) را به حق پیامبرِ خویش قرار داد، اگر قاتل پدرم حسین(علیه السلام)شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد نزد من امانت مى سپُرد (و من امانت او را قبول مى کردم) در امانتش خیانت نمى نمودم» ( بحارالانوار، جلد 72، صفحه 114، حدیث 3. )
10- على(علیه السلام) در باره امانت فرمود : «اَلاَْمانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِیانَةُ تَجُرَّ الْفَقْرَ : امانت رزق و روزى مى آورد، و خیانت مایه فقر است». (بحار، جلد 78، صفحه 60.)
11- وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ . و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می کنند(سوره مؤمنون آیه 8 و نیز سوره معارج آیه 32)
تفسیر نمونه ج : 3ص : 430 .
** تنظیم و اصلاح و مختصری اضافات : توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=8236&t=article
.: Weblog Themes By Pichak :.